قوم آرامی


دانستنی ها




فرهنگ ها

قلمرو آرامی‌‌ها البته قدمتی بیش از این حرف‌‌ها دارد. در حدود ۲۳۰۰ پ.م در ابلا نخستین اشاره‌‌ها به سرزمین آرام را می‌بینیم که در آن هنگام به عدلب و شهر حلب اشاره می‌کرده است. نرام سین در نبشته‌‍‌اش در حدود سال ۲۲۵۰ پ.م می‌گوید بر دوبول امیر (انسی) آرامِه چیره شده است. جالب آن که این همان نبشته‌ای است که در آن از نبرد با دولتشهر سیموروم سخن می‌گوید و این دشمن اصلیاش اتحادی از هوری‌‌ها و لولوبی‌‌ها بوده‌اند و انگار که آرامی‌‌ها هم در این هنگام همدست ایشان بوده باشند. همین نکته به این حدس دامن میزند که احتمال سرزمین آرام در این دوران مردمی قفقازی داشته که با هوری‌‌ها خویشاوند بوده‌اند. نخستین اشاره‌‌ها به آرامی‌‌ها در مقام مردمی سامی به بیش از هزار سال بعد مربوط می‌شود و از اینجا بر می‌آید که انگار آرامی‌های تاریخی مشهور قومی سامی بوده‌اند که در جریان آشوب فروپاشی عصر برنز به قلمرو باستانی آرام کوچیده و نام آنجا را به خود گرفته باشند.
در حدود سال ۱۱۰۰ پ.م تیگلت پیلسر اول در کتیبه‌اش می‌نویسد که قومی سامی و مهاجم به نام آرامی در مرز‌های دولت آشور حضور دارد و این اولین اشاره به قوم آرامی مشهور است. اشاره‌های او در بافت مفهومی بزرگ‌تری قرار می‌گیرد که از قرن سیزدهم پ.م در متون نمایان می‌شود و به کوچ گروهی از قبایل سامی به میانرودان اشاره می‌کند و همه را با برچسب «اَهلَمو» شناسایی می‌کند. شلمناصر اول (۱۲۴۵ ـ ۱۲۷۴ پ.م)در فتح‌نامه‌اش می‌نویسد که در سپاه شاتوآرا شاه میتانی که به جنگش آمده بود، رسته‌ای از هیتی‌‌ها و گروهی از مزدوران اهلمو حضور داشته‌اند. توکولتی نینورتای اول شاه آشور( ۱۲۰۸ ـ ۱۲۴۴ پ.م )هم می‌گوید که هنگام فتح قلمرو میتانی از «کوهستان اهلمو« گذر کرده است و جالب آن که این نام احتمال به جبل بشری اشاره می‌کند که خاستگاه باستانی آمورو‌‌ها هم بوده است. آنچه کتیبه تیگلت پیلسر اول را در این زمینه مهم می‌سازد آن است که او برای نخستین بار به تمایز میان آرامی‌‌ها با دیگران تاکید می‌کند و می‌گوید »اَهلَمِه آرْمایا«  (اهلمو و آرامی‌ها )را تابع خود کرده است. بلافاصله پس از این اشاره نام اهلمو در اسناد آشوری منسوخ می‌شود و به جایش همه جا از آرامی‌‌ها نشان می‌بینیم. هرچند این لزوما بدان معنا نیست که این دو قوم همسان بوده‌اند، و حدس نیرومندتر آن است که آرامی‌‌ها قبیل‌های در یک شبکه  جمعیتی بزرگ‌تر بوده‌اند که بعدتر هویتشان را به کل این شبکه داده‌اند.
از قرن یازدهم پیش از میلاد قلمرو (ابرناری ابرنهر) که با سوریه امروزین یکی است، با نام عمومی «آرام« برچسب می‌خورد. در همین حدود و طی قرن بعد از آن آرامی‌‌ها در این منطقه زنجیر‌های از دولتشهر‌‌ها را پدید می‌آورند که گذشته از حلب و دمشق و مناطقی که پیشتر ذکرشان گذشت، بیت آدین  (تل بارسیپا)، آرام ـ زوداه، آرام بیت رینوب، بیت بَهیانی، بیت زَمانی، بیت هالوپِه و شهر مهم سَمعَل (زنجیرلی امروز) را هم در بر می‌گیرند. گذشته از این‌‌ها شاخه‌هایی از آرامی‌‌ها همچنان به صورت کوچ‌گرد و متحرک زندگی می‌کردند که در میانشان قبایل گومبولو و پوقودو و لیتایو نیرومندتر و مهم‌تر از باقی بودند.
در دوران زمامداری تیگلت پیلسر سوم(۷۲۷ ـ ۷۴۵ پ.م) که به سال ۷۳۲ پ.م دمشق را فتح کرد، این مردم عمال تمایزشان با دیگران را از دست داده بودند و همچون قومی متمایز وجود نداشتند. با این حال همین شاه بود که زبان رسمی دربار آشور را از اکدی به آرامی برگرداند و این رسمی بود که بعدتر هم تداوم یافت. چنان که در دوران هخامنشی هم زبان دیوانی دولت ایران شکلی آمیخته از آرامی و پارسی باستان بود که آرامی سلطنتی نامیده می‌شد و خطش تا دوران ساسانی کارکرد دیوانی و سیاسی داشت و هنوز هم در قالب زبان عبری به بقای خود ادامه می‌دهد.


مقاله و پایان نامه



مطالب مرتبط