قوم کاسی


دانستنی ها




فرهنگ ها

در این هنگام هنوز بقایای سومری‌ها در جنوب میانرودان باقی مانده بودند و دولتی محلی داشتند که در اسناد بابلی »مردم دریا« خوانده شده‌اند. کاسی‌ها در حدود ۱۴۶۰ پ.م آن منطقه را نیز گرفتند و سراسر سومر باستان را به دولتی یک‌پارچه تبدیل کردند. یکی از دلایل محبوبیت این شاهان در سرزمینی که فتح کرده بودند آن بود که کاسی‌ها به سنت‌های محلی بابلی‌ها و سومری‌ها احترام می گذاشتند. چندان که بت مردوک بابلی را که هیتی‌ها به یغما برده بودند را با تالش فراوان بازپس گرفتند و بار دیگر در بابل بر پایش کردند و او را با خدای بزرگ خودشان شوقامونا هم‌سان شمردند. همچنین شهر مهم نیپور که مرکز دینی و فرهنگی سومر قدیم بود و در سال ۱۷۳۰ پ.م خالی از سکنه شده بود، بار دیگر در عصر کاسی‌ها آباد شد و موقعیت خود در مقام مرکز فرهنگ کهن سومری را بازیافت و حاکمش با لقب گوین‌ناکو از موقعیت شاهی محلی و خودمختار بهره مند شد و اعتبار سیاسی چشم‌گیری پیدا کرد، چندان که در قرن سیزدهم پ.م شاهان کاسی در میان القاب خود «فرماندار نیپور» را نیز می‌گنجاندند. آخرین شاه دودمان کاسی‌های اصلی بابل انلیل نادین آهی (۱۱۵۷-۱۱۵۵ پ.م) نام داشت که از ایلامی‌ها شکست خورد و همچون اسیر او را به شوش بردند و همان جا تا پایان عمر باقی ماند. محبوبیت کاسی‌ها در بابل به قدری بود که دو قرن پس از انقراض این دولت یک کاسی دیگر در بابل ادعای تاج و تخت کرد و به سلطنت رسید و دودمان پنجم را تشکیل داد که دو دهه (۱۰۲۵-۱۰۰۴ پ.م) بیشتر نپایید و به دست مهاجمان آرامی از میان رفت.
 کاسی‌ها در بابل دودمانی محبوب و استوار پدید آوردند و در زمان حاکمیت شان صلح و نظمی بر این قلمرو حاکم بود و شکوفایی اقتصادی و آبادانی چشم‌گیری در کار بود. اسب برای نخستین بار توسط کاسی‌ها به میانرودان وارد شد و چنان که در کتاب »اسطوره شناسی آسمان شبانه« نشان داده‌ام، نظام اخترشناسی و گاه‌شماری مشهور میانرودانی که خاستگاهش در ایران شرقی است نیز در همین زمان در بابل رواج یافته است. یعنی بخش عمده آن‌چه ما از فرهنگ بابلی در ذهن داریم در واقع به کاسی‌ها مربوط می‌شود، و نه بابل کهن یا عصر نوبابلی. کاسی‌ها سبک هنری تازهای هم در میانرودان تاسیس کردند که با استفاده از نقش برجسته‌های آجری و کنده‌کاری بر سنگ‌های مرزی (کودورو) مشخص می‌شود. اولی ابداعی ایلامی بود و در معبدهای شوش رواج داشت و دومی را می توان ادامه سنت نگاره تراشی بر صخره‌ها دانست که از گوبک‌لی تپه تا نگاره آنوبانینی و بیستون تداوم داشته و در سنگ‌هایی تراشیده و کوچک‌تر هم پیاده‌سازی می‌شده است.
 یکی از آخرین اشاره‌های تاریخی به کاسی‌ها را در کتاب استرابو می خوانیم و آن جایی است که می‌گوید کاسی‌ها (کوسائی: Kossaei (سیزده هزار کمانگیر به یاری الیمایی‌ها فرستادند تا شوش را از بابل پس بگیرد. این عبارت احتمال به زمانی نزدیک به دوران استرابو (درگذشته ۲۵. م) مربوط می‌شده است. ایلام در دوران حاکمیت سلوکی ها، زمانی که پایگاه شان بابل بود (در حدود سال ۱۶۰ پ.م) سر به شورش برداشت و مقدونیان را بیرون راند و یک سلسله ایلامی بر سر کار آورد که آخرین دولت پدید آمده به دست ایلامی‌ها بود و الیمایی نامیده می‌شد. پایتخت این دولت شوش بود و بنابراین استرابو به لحظه خاصی اشاره می‌کند که ایلامی‌های شورشی از اطراف به  شوش یورش بردند و این شهر را از دست سلوکی‌ها بیرون آوردند. این که سیزده هزار کمانگیر کاسی در میان شورشیان بوده تقریباً بدان معنا است که بدنه ارتششان از این قوم تشکیل می‌شده، چون بزرگی لشکرهای آن دوران در همین حدود ده تا بیست هزار نفر بوده است. اگر این گزارش درست باشد، شکل گیری دولت الیمایی علاوه بر آن که واپسین نمود دولت ایلام کهن است، آخرین خیزش نظامی کاسی‌ها هم محسوب می‌شود. هرچند پس از این اشاره‌ای به فعالیت سیاسی و نظامی کاسی‌ها نداریم، اما هویت قومی متمایزشان تا سه قرن بعدتر همچنان باقی بوده است. چون بطلمیوس در قرن دوم میلادی هنگام توصیف ایلام می‌گوید که در آن‌جا کاسی‌ها در کنار الیمایی‌ها (ایلامی‌ها) زندگی می‌کنند و معلوم است که هنوز در این تاریخ دو قوم متمایز بوده‌اند. به این ترتیب تاریخ قوم کاسی سه هزار سال را پوشش می‌دهد که طی شش قرن از آن یکی از چهار دولت بزرگ جهان (به همراه ایلام و مصر و آشور) محسوب می‌شده است و بیش از دو هزار و پانصد سال فعالیت سیاسی و نظامی پیوسته در ایران غربی داشته‌اند. با توجه به این که این مردم از رشته کوه زاگرس عبور کردند و سومر را فتح کردند، بیشتر پژوهشگران حدس زده‌اند که مقیم جایی در کوهپایه‌های زاگرس بوده‌اند. با این همه می‌توان احتمال داد که مرکز اصلی جمعیت شان جایی در ایران مرکزی بوده و از آن‌جا به حاشیه زاگرس و فراسوی آن کوچیده باشند. یکی از کانون‌های مهم استقرار کاسی‌ها در فالت ایران شهر کاشان است. کاشان در کنار شوش و چند شهر دیگر که همگی در ایران‌زمین جای دارند، کهن‌ترین شهرهای زنده کره زمین هستند. تاریخ استقرار کشاورزانه در تپه سیلک به ۶۰۰۰ پ.م باز می‌گردد و پس از آن که در حدود ۴۱۰۰ پ.م گذار به شهرنشینی رخ می‌دهد و دوره سیلک۳ آغاز می‌شود، در خود تپه‌های سیلک به مدت حدود سه هزاره استقراری مداوم و مستمر را تا 900 ـ 800 پ.م داریم و پس از آن هم شهرنشینی در مناطق پیرامونی‌اش که شهر کاشان امروزین است ادامه پیدا می‌کند. کاشان یکی از کهن‌ترین مراکز شکل‌گیری صنعت ذوب فلز (ذوب مس و نقره)، و یکی از قدیمی‌ترین کانون‌های تحول فناوری چرخ است که نخست در قالب چرخ کوزه‌گری کاربرد پیدا می‌کند و به همین خاطر به آوندها و ظرف‌های ساخته شده در این شهر شهرت و اهمیتی چشم‌گیر می‌بخشد. سیلک از همان ابتدای کار و هزاره چهارم پ.م مرکز تجاری مهمی بوده و مهرهای مسطح فراوان یافته شده در لایه‌های سیلک  ـ ۳ بر این نکته گواهی می‌دهد.


مقاله و پایان نامه