قوم میتانی دانستنی ها اطلس تاریخی ایران اقوام ایران تاریخ گذشته فرهنگ ها تیره های ایرانی / جلد دوم / از آغار تا پایان عصر هخامنشی / شروین وکیلی میتانیها از بسیاری جنبهها به سایه کاسیها شباهت دارند. آنان مردمی بودند که با صراحت و قاطعیت بیشتری به خانواده جمعیتی و زبانی آریایی تعلق داشتند و شاهان شان نامهای هند و ایرانی داشتند. با این همه آشکار است که از یک طبقه نخبه جنگاور کم جمعیت تشکیل میشدند که بر تودهای بزرگ از مردم هوری فرمان میراندند و متون خود را به زبان ایشان مینوشتند. وضعیتی که درباره کاسیها هم دقیقاً به همین ترتیب مصداق دارد. با این تفاوت که گویا کاسیها قومی کهنتر و بومی درونزاد ایران غربی بوده و بعدتر با عناصر آریایی درآمیخته باشند. میتانیها درست مانند هیتیها و کاسیها با جنگافزارهای ویژه آریاییها یعنی گردونه جنگی و اسب و همزمان با ایشان به شمال میانرودان وارد شدند و با مصریهایی که میکوشیدند در آسورستان جای پایی پیدا کنند، درگیر شدند و ایشان را پس زدند. آنان نیز مانند کاسیها از اغتشاش برخاسته از حمله هیتیها به میانرودان بهره جستند و پس از ناتوان شدن دولت بابل دولت خود را تاسیس کردند. در ۱۴۷۵ پ.م نخستین پادشاه میتانی در این منطقه به قدرت رسید و دولتی تاسیس کرد که پایتختش واشوکانی نام داشت و در سرچشمه نهر خابور قرار میگرفت. میتانیها دولت خود را هانی گلبت مینامیدند و به مدت دویست سال تا ۱۲۷۵ پ.م مهمترین قدرت در نیمه شمالی میانرودان و آسورستان به شمار میآمدند. آنان بعد از افزون شدن قدرت هیتیها به رقابت با ایشان پرداختند و با مصریها که دشمنان قدیمیشان بودند برای محدود ساختن اقتدار هیتیها متحد شدند. میتانیها برای بخش عمده این دو قرن قلمرو بزرگی را زیر فرمان داشتند که از رشته کوههای توروس آغاز میشد و سرزمین کیزوواتنا در آناتولی را در بر میگرفت و از آنجا تا دره نهر خابور و شهرهای آشوری مثل آشور و نوزی (کرکوک امروز) را هم پوشش میداد. فنیقیه و آسورستان هم در اختیار ایشان بود و شهرهای آلالاخ و حلب و اوگاریت و ابال در قلمروشان قرار میگرفت. در این قلمرو وسیع هم طبقهای از نخبگان آریایی حضور داشتند و هم سامی هایی مثل آموروها و آشوریها و آرامیها و اکدیهای قدیمی و هم هوریها و اورارتوها که اکثریت جمعیت را تشکیل میدادند، در حدی که هیتیها سرزمینشان را به نام هوری میشناختند. آشوریها این قلمرو را به نام پایتختش هانی گلبت مینامیدند و این دو نام کمابیش مترادف محسوب میشد. نام میتانی برای نخستین بار در سال ۱۴۸۰ پ.م در اسناد مصری پدیدار میشود و دانشمندی مصری به نام آمِنِم مِحِت اشاره میکند که به تازگی از سرزمین «مِه تانی« بازآمده است. جالب آن که توشراتا شاه این قلمرو که در یکی از نامههای العمرنه خطاب به مصریان به زبان اکدی خود را شاه میتانی مینامد، به قلمرو خود با اسم هانی گلبت اشاره میکند. نام دیگری که برای این سرزمین به کار گرفته میشده، نهرین است که به معنای رودخانه است. این مردم با همسایههای شرقیشان که کاسیهای بابل باشند روابط دوستانهای داشتند و پیوندهای خانوادگی زیادی میان شاهان شان برقرار بود. میتانی در واقع هسته مرکزی دولت مقتدر آشور محسوب میشود. زبان میتانی بیشک یکی از شاخههای زبانهای هند و ایرانی بوده است. از یک نویسنده باستانی میتانی به نام کیکولی در سال ۱۴۰۰ پ.م در قلمرو هیتی رسالهای درباره تربیت اسب به این زبان باقی مانده که انباشته از کلمات و اصطلاحات هند و ایرانی است و چنین مینماید که در این تاریخ هنوز خانواده زبانهای هندی و ایرانی از هم جدا نشده باشند. این رساله نفوذ فرهنگی میتانیها در قلمرو مقتدر همسایه شان را نشان میدهد و با این جمله شروع میشود: »اومَّه آسّوسانّی شِه کور میتانی« که یعنی »استاد اسبان (اَسپَه سانی) در سرزمین میتانی چنین میگوید… «. این رساله بسیار مهمی است که شیوه تربیت اسب را در دوره طولانی آموزش میدهد که ۲۱۴ روز به درازا میکشد. در این متن کلماتی مثل اَیکَه (یک)، تِرَه (سه)، پَنچَه/ پَنزَه (پنج)، سَتَّه (هفت)، نَه (نُه)، و وَرتَنَه (گردنه، دور و گردش در مسابقه سوارکاری) دیده میشود. به ویژهای که به معنای یک اهمیت دارد چون نشانگر ریشه مشترک زبانهای هندی و ایرانی است و به پیش از جدا شدن ریشه ایرانی باستانی اشاره میکند که یک در آن به صورت اَیوَه در میآید. نام رنگها هم در متون میتانی به ریشه مشترک زبان اوستایی و سانسکریت باز میگردد و »بَبرو« (قهوه ای)، »پینکَرَه« (سرخ)، پَریتا (خاکستری) را شامل میشود. شکلی کهنتر از « سو »در زبانهای هندی و « هو » در زبانهای ایرانی را به دست میدهد. از مرور این دادهها چنین بر میآید که میتانیها نماینده جمعیتی آمیخته از هند و ایرانیها بودهاند که هنوز از هم متمایز نشده بودند. اما به لحاظ دینی و مناسک و آیینی بیشتر به ایرانیهای بعدی شباهت داشتهاند تا هندی ها. یعنی انگار بدنه این عناصر فرهنگی در ایرانزمین تکامل یافته و از این رو شاخه هندی که در موقعیتی به نسبت حاشیهای نسبت بدان قرار داشته و در ایران شرقی از بدنه هند و ایرانیها جدا شده، بخشهایی از آن را به ارث نمیبرد. نام خدایان میتانی هم در متون کهن اوستایی و ودایی آمده است و اسمهای مشهوری مثل ایندره و میترا و وارونا را در بر میگیرد. جالب آن که همین خدایان در ایزدکده کاسیها هم حضور داشتهاند و این نشانگر حضور یک لایه نیرومند آریایی در میان کاسیها هم هست. هرچند این زبان و خدایان به طبقه اشرافی و جنگاور مشهور به مَریانو تعلق داشته و تودهی مردم قلمرو میتانی به زبان هوری سخن میگفتهاند. در اسناد العمرنه بندهایی به زبان هوری آمده که نشان میدهد در قرن چهاردهم پیش از میلاد دست کم بخشی از طبقه اشراف میتانی نیز که احتمال تبار آریایی داشتهاند، به زبان هوری سخن میگفتهاند. با این همه باید توجه داشت که دایره گسترش زبان و قومیت هوری در خارج از قلمرو میتانی هم گسترش داشته است. یعنی با توجه به حضور آموریها و آرامیها و سایر شاخههای سامی همه قلمرو میتانی هوری نبوده و همه هوریها هم در قلمرو میتانی زندگی نمیکردهاند. مقاله و پایان نامه قوم آرامی قوم آموری قوم اروراتویی قوم اکدی قوم ایلامی قوم اومان ماندا قوم حاتی قوم بلخی قوم سندی قوم سکای خاوری قوم سومری قوم عبرانی قوم فلسطینی قوم کیمری قوم کاسی قوم کنعانی قوم لولوبی قوم گوتی قوم مادی قوم لوویایی قوم میتانی قوم مانا قوم هیتی قوم هوری تیره آشوری تیره ارمنی تیره اسکودره ای تیره ایلامی تیره ایونی تیره بابلی تیره بلخی تیره پارتی تیره تتگوشی تیره خوارزمی تیره رخجی تیره زرنگی تیره سغدی تیره سکای آنسوی دریا تیره سکای تیزخود تیره سکای هوم خوار تیره عربی تیره فنیقی تیره کاپادوکی تیره کاریایی تیره کوشی تیره گنداری تیره لودیایی تیره لوکیایی تیره لیبیایی تیره مادی تیره مصری تیره مکه ای تیره هراتی تیره هندی