تیره بابلی


دانستنی ها



فرهنگ ها


 آملی کورت معتقد است این سند، با توجه به اشاره نامنتظره‌اش به کوروشِ ستمگر، سنتی محلی و خاص از تاریخنویسی بابلی را ثبت کرده که در آن کوروش منفور بوده و داریوش سوم مهم و محبوب اما این با تمام اسناد دیگرِ بازمانده از بابل در تضاد است. یک احتمال این است که شمرده می‌شده است. منظور از شاه ایلام، شاهی به راستی ایلامی در دوران پیشاهخامنشی بوده باشد که برای مدتی در بابل زمام امور را در دست داشته است. با توجه به ابهام و بی‌دقتی تاریخی این متنِ دینی و تبلیغاتی، یک حدس دیگر آن است که شاه ایلامی/ کوروشِ این متن را با کوروش کوچک، برادر اردشیر اول هخامنشی، برابر بگیریم، چون داستان زندگی او در ابتدای کار شباهتی چشم‌گیر به ماجرای اسکندر دارد. او هم از آناتولی و ایونیه سر برآورد و با سپاهی از مردم یونانی زبان به سوی بابل پیش تاخت و با پادشاه مشروع هخامنشی جنگید تا تاج و تخت را به دست آورد. این دقیقاً همان کاری است که اسکندر هم کرد. از آناباسیسِ کسنوفون برمی آید که دستگاه تبلیغاتی کوروش کوچک او را با کوروش بزرگ مقایسه می‌کرده و صفت هایی مانند جوانمردی و دلیری و برخورداری از نیروهای الهی را به وی منسوب می‌ساخته است. جالب است که در مورد اسکندر نیز چنین است و چه بسا که او خود را با کوروش کوچک هم هم‌سان می‌دانسته است. به هر صورت، اگر کوروشِ این متن همان مدعی سرکش و جوانِ تاج و تخت هخامنشی باشد که در برابر دروازه‌های بابل از شاه هخامنشی شکست خورد، معمای اشاره‌های منفی به وی حل می‌شود.


عکس از کتاب تیره های ایرانی نوشته شروین وکیلی



مقاله و پایان نامه



مطالب مرتبط